دنیای مدیریت

خط فقر

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

خط فقر

ازدواج و طلاق در ایران

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

ازدواج و طلاق در ایران

عزت الله انتظامی

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

هیچ وقت قرص هایی که حال آدم را خوب می کنند
جای "خوب هایی" که دل آدم را قرص می کنند، نمی گیرند.

میلان کوندرا

| چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

انسانهای اطرافم را عـوضی انتخاب نکردم...
گـــذشت زمان عوضی شان کــرد...
هــــمین...!

وارن بافت

| چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۵ ق.ظ | ۰ نظر

 توصیه های سرمایه گذاری وارن بافت (Warren Buffet) که یکی از موفق ترین سرمایه گذاران تاریخ جهان محسوب می‏ شود و بزرگترین سرمایه گذار قرن بیستم لقب گرفته شاید بتواند به شما برای برگزیدن شیوه درستی از سرمایه گذاری کمک کند:

1- ساده سازی کنید.
عواملی که بر سرمایه گذاری شما تاثیرگذارند بسیار گسترده تر از آن هستند که بتوانید همه آن ها را در نظر بگیرید. توجه به بسیاری از این عوامل نیز در واقع وقت گیر و غیرمفید خواهد بود. به جای این ها سعی کنید چند عامل اصلی تاثیرگذار بر بازاری که در آن سرمایه گذاری کرده اید را شناسایی کنید و با تمرکز بر همان عوامل اصلی، روندهای کوتاه مدت و بلند مدت بازارها را شناسایی کنید.

2- به زمین بازی توجه کنید.
سرمایه گذاران را می ‏توان به دو گروه تقسیم کرد: سرمایه گذارانی که توجه آن ها معطوف به تابلوی نتایج (اسکوربورد) است و سرمایه گذارانی که بر روی زمین بازی تمرکز کرده اند. گروه نخست به طور دقیق می ‏دانند که تاکنون چه اتفاقی رخ داده اما گروه دوم تقریبا می ‏توانند حدس بزنند که در ادامه چه اتفاقی رخ خواهد داد. اگر قصد دارید تصمیمات شما در سرمایه گذاری با سودآوری همراه باشد، بهتر است مانند گروه دوم بر زمین بازی تمرکز کنید.

3- پیش بینی های رسانه ای را خیلی جدی نگیرید.  
رسانه ها پر است از تحلیل هایی در مورد اینکه بازارها در آینده به کدام سو می‏ روند. هرچند که مرور این رسانه ها بی فایده نیست اما آن ها را مبنای تصمیم گیری های خود قرار ندهید.

وارن بافت

| دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ق.ظ | ۰ نظر

سعی کنید سهامی را بخرید که از نظر زیر ساخت و بنیه اقتصادی بین خوب تا عالی باشد و مدیران آن شرافت، آگاهی و انرژی داشته باشند چرا که اگر اولی را نداشتند دوتای دیگر ویرانگر خواهد بود.

پائولو کوئیلو

| سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد. قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند. اتوبوس آمد، سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی آمد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد. قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد. اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش. سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت. مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم. مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم.

ژان دلابرویه

| سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ | ۰ نظر

بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که...

نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد...

نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

سقراط

| دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

تمام محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن...

زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد...

تو را دشمن می پندارد.

تصاویر اسفندماه 1392

| سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۰۷ ب.ظ | ۰ نظر

11181413