دنیای مدیریت

نیمه تاریک وجود

| جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۵۴ ق.ظ | ۱ نظر

در این کتاب دبی فورد راویِ خوش سخنِ تجاربِ خود و دیگران در مورد پذیرش همه ویژگی های انسانی می باشد. نویسنده با تشریح فراز و نشیب مسیر زندگی خود و ماجرای کسانی که با شرکت در دوره های آموزشی او توانسته اند اتاق های بسته روح دردمند خود را بازگشایی کنند و بدون هراس، چشم در چشم ویژگی های مطرود وجودشان دوخته و آنها را در اغوش بگیرند، تمرین یگانه شدن با خویشتن را نکته به نکته و مو به مو آموزش داده است. او معتقد است که ما باید تلاش کنیم تا یکپارچه شویم و روشنایی و تاریکی را کنار هم بپذیریم و یکسان بینگاریم. همانگونه که هر چیزی یک نیمه روشن و یک نیمه تاریک دارد، هر انسانی نیز چنین است، زیرا انسان بودن، یعنی همه چیز بودن! دبی فورد در این کتاب به بررسی سایه (Shadow) و دو موضوعی که همیشه همراه سایه است یعنی نقاب و فرافکنی پرداخته، که اولین بار توسط یونگ روانشناس معروف بیان شد و به عبارتی تفکر او یونگیسمی می باشد. خواندن این کتاب را اکیداً توصیه می کنم و امید وارم از آن لذت ببرید. در ادامه نکات کلیدی از این کتاب رو براتون گذاشتم.

 

  • سایه شامل همه آن ویژگی های شخصیتی ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم. سایه آن جنبه های تاریکی را در بر دارد که باور داریم از نظر خویشان، دوستان و از همه مهمتر، خود ما پذیرفتنی نیست.
  • هنگامی که بتوانیم خود را بپذیریم و ببخشیم، خود به خود می توانیم دیگران را نیز بپذیریم و ببخشیم.
  • در برابر هرچه مقاومت کنی تداوم می یابد.
  • رابرت بلای شاعر و نویسنده، سایه را به یک کوله پشتی نامرئی تشبیه می کند که هر یک از ما بر دوش خود حمل می کنیم و در سال های رشد، آن ویژگی هایی را که مورد پذیرش خویشان و دوستانمان نیستند در این کوله بار می ریزیم. بلای معتقد است که ما در دهه های نخست زندگی به انباشتن این کوله پشتی مشغول هستیم و مانده عمر را به بیرون کشیدن آنچه انباشته ایم می گذرانیم تا شاید باری را که بر شانه هایمان سنگینی می کند، سبک کنیم.
  • بیشتر افراد از رو به رو شدن با تاریکی وجود خود و در آغوش کشیدن آن می ترسند، اما شادمانی و رضایتی که فرد آرزو دارد، در همین تاریکی یافت می شود.
  • به محض آن که با خود به صلح برسیم، با جهان به صلح خواهیم رسید.
  • هرگاه دیگری را سرزنش می کنیم، در واقع آن ویژگی را در خود نفی می کنیم.
  • فرافکنی، نسبت دادن غیر ارادی رفتار ناآگاهانه خود به دیگران است، چنان که به ما القاء می شود، این ویژگی ها واقعاً در دیگری وجود دارد نه ما!
  • احساس خشم سرکوب شده ما موجب می شود تندخویی اطرافیانمان را ببینیم، زیرا از آنجا که درباره احساسات درونی به خودمان دروغ می گوییم، تنها راه پی بردن به این احساسات مشاهده آنها در دیگران است. هنگامی که سایرین احساسات پنهان ما را منعکس می کنند، این امکان را می یابیم که احساسات مطرود خود را شناسایی کنیم  باز پس بگیریم.
  • با پذیرش هر ویژگی در خود، دیگر با افراد دارای آن ویژگی اتصالی نخواهیم کرد.
  • کن ویلبر می گوید: "فرافکنی در سطح منیت به سادگی قابل شناسایی است. اگر شخص یا چیزی در پیرامونمان به ما اطلاعات بدهد، به احتمال زیاد فرافکنی نکرده ایم، اما اگر بر ما تاثیر بگذارد، احتمال فراوانی وجود دارد که قربانی فرافکنی های خود شده باشیم"
  • معمولاً رنجش ما از رفتار دیگران به دلیل جنبه حل نشده ای در درون خود ماست.
  • هنگامی که به برآورده ساختن روءیاها و اهداف خود بپردازید، کمتر به آنچه دیگران می کنند اهمیت می دهید.
  • فرافکنی هنگامی رخ می دهد که شخص تحت تاثیر رفتار فرد دیگری قرار گیرد، خواه این رفتار مثبت باشد خواه منفی.
  • اگر عظمت فرد دیگری را تحسین می کنید، آنچه می بینید عظمت خودتان است.
  • همه خواسته های قلبی شما در انتظار آنند که کشف و ابراز شوند. هرچه شما را بر می انگیزاند، جنبه ای از خود شماست. درباره نکاتی که در کسی تحسین می کنید، دقیق باشید و آن را در خودتان بیابید. اگر آرزو دارید شبیه کسی شوید، به این دلیل است که این توان را دارید که آنچه را می بینید، متجلی کنید.
  • سایه های ما چنان خوب پنهان شده اند که بیشتر اوقات چهره ای را به جهان نشان می دهیم که نقطه مقابل وجود درون ماست. بعضی مردم زره ای از بی رحمی می پوشند تا حساس بودن خود را پنهان کنند و برخی نقابی از شوخ طبعی می گذارند تا غمشان را بپوشانند. مردمی که عقل کل هستند، معمولاً احساس نادانی خود را مخفی می کنند و افرادی که رفتار متکبرانه پیش می گیرند، در درون احساس نا امنی دارند. افراد سطح بالا، احساس درونی متعلق به طبقه پایین خود را می پوشانند و چهره متبسم، چهره خشمگین را پنهان می کند.
  • ما در کار تغییر چهره استادیم و دیگران را گول می زنیم، اما در عین حال خود را نیز فریب می دهیم.
  • پوسته های ما از من ایده آل ما ایجاد می شوند. من، آن خود متمایز از دیگران است. روح، روح خود و دیگران را ترکیب می کند و یکی را بوجود می آورد. من وجود مایل نیست قدرت را از دست بدهد. لحظه ای که شما تمامی جنبه های خود، چه خوب و چه بد را پذیرا شوید، من احساس می کند، دیگر قدرتی ندارد.
  • هرچه بیشتر رازهای نهفته داشته باشیم، بیمارتر هستیم، زیرا این رازها نمی گذارند خود اصلی مان باشیم.
  • هنگامی که با خود آشتی کنیم، هستی نیز در همان سطح، آرامش را به ما باز می گرداند و هنگامی که با خود هماهنگ باشیم، با همه هماهنگ خواهیم بود.
  • نیچه می گوید: ما در رویدادهای زندگی خود نقشی نداریم، اما در این که چگونه آنها را تعبیر کنیم، موثر هستیم.
  • اگر می خواهید توان کامل خود را به دست آورید، باید آن ویژگی هایتان را که طرد و پنهان کرده یا به دیگران نسبت داده اید، بازپس گیرید.
  • مادامی که جنبه ای را در خود نمی پذیریم، افرادی را به زندگی مان جلب می کنیم که آن جنبه را از خود نشان می دهند.
  • مردم آنچه را در درون ماست به ما منعکس می کنند، زیرا ناآگاهانه همین را از آنها می خواهیم و از این روست که رویدادها و شخصیت های خاصی بارها و بارها در زندگی ما پدیدار می شوند.
  • هرچه بخش های بیشتری از وجود خود را پذیرا و مالک شویم، افراد سالم تر و مناسب تری در زندگی ما پدیدار می گردند.
  • به یاد داشته باشید که اگر بر رفتار ناپسند کسی متمرکز می شوید، به این دلیل است که خودتان همان ویژگی را دارید.
  • معمولاً دشوارترین واژه ها در رابطه با رویدادهایی است که گمان می کنیم در آن به ما ظلم شده است. منیت ما مقاومت می کند و نمی خواهد آن جنبه را بپذیریم، زیرا در این صورت دیگر نمی توانیم سایرین را برای مشکلات زندگی خود مقصر بدانیم.
  • اگر عینک خود را از موقعیت "من در جهان هستم" به "من جهان هستم" تغییر دهید، درک خواهید کرد نه تنها اشکالی ندارد که همه چیز باشید، بلکه ضروری است.
  • هنگامی که تلاش می کنیم تا چیزی نباشیم، در واقع منابع درونی خود را به هدر می دهیم.
  • خویشتن حقیقی پیش داوری نمی کند؛ فقط منیت است که تحت تاثیر ترس  برای حفظ ما پیش داوری می کند.
  • شخصیت های فرعی شما صداهای آینده شما هستند، نه گذشته تان.
  • اگر التیام نیابیم، گذشته، زندگی مان را از بین می برد و خلاقیت، موهبت ها و استعدادهای بی همتای ما را دفن می کند.
  • هنگامی که بخش هایی از وجود خود را نپذیریم، آنها درون ما راکد می شوند و به جای آن که این بخش ها را در هماهنگی با جهان خود به کار گیریم، بر ضد آن به کار می بندیم.
  • ما گمان می کنیم که نسبت به دنیا خشمناک هستیم و برای برآورده شدن آرزوهایمان می خواهیم جهان را دگرگون سازیم، اما این ما هستیم که به تغییر و تحول نیازمندیم.
  • گمان می کنیم از پدر و مادرمان عصبانی هستیم که در آغاز زندگی، ما را سرکوب کردند، اما در واقع از خود خشمگین هستیم که این روند واپس رانی را تداوم بخشیدیم.
  • ما بی آرزو شده ایم، در حالیکه آرزو کلید بهره گیری کامل از توان معنوی مان است، ما با نا امیدی و سردرگمی تنها مانده ایم. این احساس رفته رفته در ما تشدید می شود و خود را در بدن به صورت بیماری و در روان به صورت خشم نشان می دهد. اگر نخواهیم با گذشته آشتی کنیم، نا امیدی و خشممان را با خود به آینده می کشانیم.
  • همواره تقصیر مشکلات را به گردن دیگران انداختن ساده ترین راه به نظر می رسد.
  • اگر مایل هستید که روءیاهایتان را متجلی سازید، باید برای هرچه در جهان شما روی می دهد خود را مسئول بدانید.
  • تمامی رویدادهای منفی زندگی گشایشی در بر دارند.
  • هیچ رویدادی به خودی خود دردناک نیست، نکته مهم، چگونگی نگرش به آن است.
  • با پذیرفتن مسئولیت برای انجام یا عدم انجام کاری، داستان "چرا من" را به "این رویداد برای من روی داد، زیرا به درسی نیاز داشتم. این هم بخشی از سفرم است" تبدیل می کنید.
  • نیچه می گوید آرزو برای نابود شدن گذشته مان به منزله آرزو برای از بین رفتن وجودمان است.
  • تقریباً غیر ممکن است که زندگی مان را در مسیر جدیدی پیش ببریم، مگر آن که با گذشته خود به صلح رسیده باشیم.
  • تا هنگامی که مستقیماً با گذشته خود رویارو نشوید، زندگی به همان روال ادامه می یابد و رویدادهای مشابهی پیش می آید.
  • روانشناس رولومی دیوانگی را به این صورت معنی می کند: "تکرار یک عمل با امید دستیابی به نتایج متفاوت"
  • ما با انتخاب تعبیر هایمان مهار زندگی خود را به دست می گیریم و در نتیجه می توانیم گذشته ای را که نفی کرده ایم، بپذیریم. در این صورت دیگر با سایرین اتصالی نخواهیم داشت.
  • تمامی رویدادهای دنیایمان، رویدادهایی خنثی هستندکه به خودی خود باری ندارند، اما هر کدام از ما جهان را با عینکی متفاوت می بینیم و در نتیجه هر کداممان هر رویدادی را به گونه ای متفاوت درک می کنیم.
  • اگر اجازه دهیم، هستی بیش از آنچه در تصورمان می گنجد به ما می دهد.
  • نه تنها اشکالی ندارد که مطالب خوبی درباره خودمان بگوییم، بلکه این کار ضروری است!
  • بخشایش، مهمترین گام در راه عشق ورزیدن به خود است. ما باید خودمان را با چشمان معصوم یک کودک بنگریم و خلاف ها و شک و دودلی های خود را با عشق و مهربانی پذیرا شویم. باید پیش داوری های سخت گیرانه را کنار بگذاریم و با اشتباهاتی که مرتکب شده ایم، کنار بیاییم.
  • بخشایش موهبتی الهی است که به ما می آموزد اشتباه کردن، بخشی از انسان بودن است.
  • اگر بدنبال بهبود روابطتان هستید، باید بدانید که انتظار یاری از طرف دیگر ارتباط، بیهوده است. بهبود باید از شما نشات بگیرد؛ شما می توانید با برقراری ارتباط با همه ویژگی هایی که در وجودتان هست، حرکت را آغاز کنید.
  • زمانی که شخص بدون تردید خود را متعهد کند، مشیت الهی نیز به حرکت در می آید و انواع و اقسام رویدادها به یاری شخص می شتابند؛ رویدادهایی که امکان ندارد در غیر این صورت روی دهند. جریان کامل رویدادها بر مبنای تصمیم شخص به راه می افتد تا همه گونه یاری مادی، دیدارها و موارد پیش بینی نشده را به نفع شخص پدید آورد، رویدادهایی که حتی در تصور فرد نمی گنجد. تعهدتان شما را به سوی مکان هایی که باید بروید، کتاب هایی که باید بخوانید و افرادی که به شما یاری و آموزش می دهند، هدایت خواهد کرد.
  • انکار، فرصت های افراد را برای رسیدن به هدف های خود از بین می برد.
  • گاندی گفته است: من کوچک ترین تردیدی ندارم که هر زن و مردی می تواند به همه دستاوردهای من نایل آید، به شرط آن که به همان اندازه تلاش کند و همان امید و ایمان را در خود پرورش دهد. ایمانی که به حرکت در نیاید، چه ارزشی دارد؟
  • دیپاگ چوپرا می گوید: پیش داوری نکردن سبب سکوت ذهن می شود.
نویسنده : دبی فورد / مترجم: فرناز فرود/ انتشارات حمیدا
 

نظرات  (۱)

چه تلخیص خوبی! دمت گرم. همینطور ادامه بدی موتورهای جستجو میان سروقتت و خلق بیشتری به فیض می‌رسند.
پاسخ:
مرسی نیما جون. امید وارم که بیشتر به وبلاگم سر بزنی و مطالب اون برات مفید باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">